سایت سرگرمی و تفریحی هما

سایت سرگرمی و تفریحی هما

برترین مطالب اینترنتی
سایت سرگرمی و تفریحی هما

سایت سرگرمی و تفریحی هما

برترین مطالب اینترنتی

داستان فرشته کوچک


همسرش با صدای بلندی گفت:تا کی می خوای سرتو تو روزنامه فرو کنی؟میشه بیای به دختر جونت بگی غذاشو بخوره
روزنامه را کنار انداخت و به سمتشان رفت.اشک در چشمان دخترش پر شده بود ظرف شیربرنجی در مقابلش بود.ظرف را برداشت و گفت چند تا قاشق گنده بخور به خاطر من...آوا:می خورم فقط به شرطی که هر چی خواستم بدی.گفت :باشه فقط کامپیوتر و چیز گرون نباشه؟؟؟ 
ادامه مطلب ...

داستان رعیت و عتیقه فروش


عتیقه فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد. دید کاسه ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه ای افتاده و گربه در آن آب میخورد. دید اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت مطلب میشود و قیمت گرانی بر آن می نهد. لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟ رعیت گفت:... 
ادامه مطلب ...

چپ دست ها بخوانند!


چپ‌ دستی به مفهوم تمایل طبیعی افراد در استفاده از دست چپ برای انجام کارهای گوناگون و بویژه نوشتن است. بطور طبیعی، بیشتر انسان‌ها راست‌دست هستند به این معنا که برای انجام کارهای روزمره، استفاده بیشتری از دست راست به عمل می‌آورند. یکسان‌دستان گروه خیلی کوچکی از انسان‌ها هستند که توانایی استفاده از دست چپ و راست را بطور یکسان دارند.
مطالعات گوناگون نشان می‌دهد که در جوامع مختلف، ۷۰ تا ۹۰ درصد جمعیت، راست‌دست هستند. بقیهٔ این افراد عمدتاً چپ‌دست هستند. درصد بسیار کمی نیز توانایی استفاده از دو دست را دارند 
ادامه مطلب ...

بیل گیتس:کسی ثروتمند تر از من نیست جز این پسر 32 ساله مسلمان



از بیل گیتس پرسیدند: از تو ثروتمند تر هم هست؟
گفت: بله فقط یک نفر.
پرسیدند: چه کسی؟

بیل گیتس ادامه داد: سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و به تازگی اندیشه‌های خود و در حقیقت به طراحی مایکروسافت‌ می اندیشیدم، روزی در فرودگاهی در نیویورک بودم که قبل از پرواز چشمم به نشریه ها و روزنامه ها افتاد. از تیتر یک روزنامه خیلی خوشم اومد، دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خرد ندارم. خواستم منصرف بشم که دیدم یک پسر بچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی این نگاه پر توجه مرا دید گفت  
ادامه مطلب ...

داستان پینوکیو دروغ بگو

er2re.ir
سوار تاکسی که شدم ، فقط یک مسافر نشسته بود . یک مسافر آن هم روی صندلی جلو کنار دست شوفر . من هم نشستم عقب . راننده ، جوان تر و تمیز و متشخصی بود . موسیقی  که گوش می کرد ، نشان می داد آدم با سوادی است . حداقل من این طوری فکر می کنم . فکر می کنم هر کسی موسیقی بی کلام و کلاسیک گوش کند و مودب حرف بزند و هیجان زیاد نداشته باشد ، آدم با سوادی است. 
ادامه مطلب ...

عدالت خداوند


زنى به حضور حضرت داوود (ع) آمد و گفت: اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟
داوود (ع) فرمود: خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند.
سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟
زن گفت: من بیوه زن هستم و سه دختر دارم، با دستم ریسندگى مى کنم، دیروز شال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار مى بردم تا بفروشم و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم ، ناگهان.... 
ادامه مطلب ...

موضوع انشا:توصیف ازدواج(طنز)


پیش بابایی می روم و از او می پرسم:
"ازدواج چیست؟"
بابایی هم گوشم را محکم می پیچاند و می گوید:
"این فضولی ها به تو نیومده، هنوز دهنت بوی شیر میده، از این به بعد هم دیگه توی خیابون با دخترای همسایه ها لی لی بازی نمی کنی، ورپریده!"
متوجه حرف های بابایی و ربط آنها به سوالم نمی شوم، بابایی می پرسد: 
ادامه مطلب ...

قربانی کردن فرزند برای زیاد شدن روزی......!


روزی پسر بچه ای نزد شیوانا آمد و گفت: مادرم قصد دارد برای راضی ساختن خدای معبد و به خاطر محبتی که به کاهن معبد دارد. خواهر کوچکم را قربانی کند. لطفا خواهر بیگناهم را نجات دهید.

شیوانا سراسیمه به سراغ زن رفت ...
ادامه مطلب ...