خودتان نگاهی بیندازید:
هر ۳ یا ۴ ماه خودتان به شخصه یا همراه با یکی از اعضای خانواده نگاهی به پوست دست، پوستسر، نوک انگشتان، اطراف ریشه ناخن و زیر بغل خود بیندازید. بروز هرگونه تغییر شکل با تغییر رنگ در خالها یا روی پوست و ظهور لکهای قرمز به این معنی است که لازم است با پزشک متخصص مشورت کنید.
یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند و مردی را انتخاب کنند که شوهر آنان باشد.
این مرکز، پنج طبقه داشت و هر چه که به طبقات بالاتر می رفتند خصوصیات مثبت مردان بیشتر میشد.
اما اگر در طبقه ای دری را باز می کردند باید حتما آن مرد را انتخاب می کردند و اگر به طبقه ی بالاتر
می رفتند دیگر اجازه ی برگشت نداشتند و هرکس فقط یک بار می توانست از این مرکز استفاده کند.
روزی دو دختر که با هم دوست بودند به این مرکز خرید رفتند تا شوهر مورد نظر خود را پیدا کنند.
آیا می خواهید بدانید که چند بار در مسابقات پیامکی برنامه ۹۰ عادل فردوسی پور شرکت کرده اید؟!
برای آگاهی از تعداد دفعات شرکت در نظرسنجی و مسابقات اس ام اسی برنامه نود، عدد ۰۰۰۰ را به شماره ۲۰۰۰۰۹۰۱۰۰ ارسال نمایید.
کنون رزم رستم و ویروس شنو ……. دگرها شنیدستی این هم شنو
که اسفندیارش یکی دیسک داد ……. بگفتا به رستم که ای نیکزاد
در این دیسک باشد یکی فایل ناب ……. که بگرفتم از سایت افراسیاب
چنین گفت رستم به اسفندیار ……. که من گشنمه نون سنگگ بیار
جوابش چنین داد خندان طرف ……. که من نون سنگگ ندارم به کف
جونی از بیکاری رفت باغ وحش پرسید استخدام دارید?
یارو گفت مدرک چی داری گفت دیپلم
یاروگفت یه کاری برات دارم حقوقشم خوبه پسره قبول کرد
یارو گفت : ما اینجا میمون نداریم میتونی بری تو پوست میمون تو قفس تا میمون برامون بیاد,
چند روزی گذشت یه روز جمعه که شلوغ شده بود . پسره توی قفس...
مرد دیروقت خسته از کار به خانه برگشت. دم در پسر 5 سالهاش را دید که در انتظار او بود:
سلام بابا! یک سوال از شما بپرسم؟
- بله حتما چه سوالی؟
بابا! شما برای هر ساعت کار چقدر پول میگیرید؟
مرد با ناراحتی پاسخ داد این به تو ارتباطی ندارد. چرا چنین سوالی میکنی؟
فقط میخواهم بدانم.
- اگر باید بدانی بسیار خوب میگویم: ۲۰ دلار!
پسر کوچک در حالی که سرش پایین بود آه کشید. بعد به مرد نگاه کرد و گفت: میشود به من ۱۰ دلار قرض بدهید؟ مرد عصبانی شد و گفت: اگر دلیلت برای پرسیدن این سوال فقط این بود که پولی برای خریدن یک اسباببازی مزخرف از من بگیری کاملا در اشتباهی. سریع به اطاقت برگرد و برو فکر کن که چرا اینقدر خودخواه هستی. من هر روز سخت کار میکنم و برای چنین رفتارهای کودکانه وقت ندارم.
پسر کوچک آرام به اطاقش رفت و در را بست. مرد نشست و باز هم عصبانیتر شد: چطور به خود اجازه میدهد فقط برای گرفتن پول از من چنین سوالاتی کند؟ بعد از حدود یک ساعت مرد آرامتر شد و فکر کرد که با پسر کوچکش خیلی تند و خشن رفتار کرده است. شاید واقعا چیزی بوده که او برای خریدنش به ۱۰ دلار نیاز داشته است. بهخصوص اینکه
روباه و زاغ آبادانی
>زاغکی بر درخت نخل , فلافل می خورد .....
>روبهی آمد و گفت : ولک چه بالی , چه دمی , عجب عینک ری بنی .....دمت گرم کا، مشکی رنگ عشقه، یه دهن برامون بخون.....
>زاغ فلافل را زد زیر بغل و گفت : مو خودم کلاس دومم دهن سرویس
>
منبع:http://smsbazan.blogsky.com